گذر ایام

 دخترم چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست اما اینگونه که تو میروی میترسم از تو جا بمانم.

دختر قشنگم خورشیدکم انگار همین دیروز بود که من صدف تو بودم و تو مروارید من، انگار همین دیروز بود که مرواریدم را به دریای پرتلاطم این دنیا سپردم تا جایی بیرون از من زندگی کند نفس بکشد ببالد.

میوه ی دلم روزهایی که میگذرند باز نمیگردند و روزهایی که می آیندمن برای آمدنشان لحظه شماری میکنم و فردا برای رفتنشان بی تابی خواهم کرد من جرعه جرعه ی این لحظات ناب را سر میکشم.

تو را دوست دارم به خاطر تمام زیبایی هایی که از این دنیای نازیبا نشانم دادی تو را بی هیچ دلیلی دوست دارم . . .      

عسل خانوم این روزا هر کاری مامان و بابا میکنند تو هم سریع میخوای تقلید کنی، اگه جلوتو بگیریم شروع میکنی به جیغ کشیدن و پا کوبیدن روی زمین....

مامان جان خطر داره آخه....

تو ایام عید نوروز همیشه میری پای تلویزیون تا کلاه قرمزی رو ببینی، چشات ضعیف میشه عسل خانوم، میخوای عینک بزنی مامان جان....

هر روز که میگذره شیرینتر، نازتر، شیطونتر و بامزه تر میشی...

هر روز که میگذره قلب ما واسه دوست داشتن تو بزرگتر میشه و بیشتر از قبل عاشق تو میشیم....