ديانا، دنياي مامان وبابا، ديانا، دنياي مامان وبابا، ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

ديانا بامزه شيطون

دختر 30ماهه من...

1394/9/4 7:55
277 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز مامانی

الان حدود 30ماه و 20 روز داری. دخمل قشنگم خیلی بزرگ شدی و درکت از همه چیز و کس و صحبتها بسیار بالا هست. 

بلاخره رنگها رو بلد شدی مخصوصا اولین رنگی که تو یه سالگی به زبون آوردی

آبی

البته آبی و سیاه و سفید و قرمز و بلد بودی که الان کامل شد

اول آبی سیاه بعد سفید  قرمز نارنجی  زرد سبز صورتی اینم ترتیب علاقه تو به یادگیری رنگها هست.

از یک تا 10که قبلا میشمردی الانم به صورت لاتین میشمری.

استعدادت تو یادگیری شعر خیلی زیاده فک کنم حدود 15تا شعر کوتاه و بلند بلدی جدیدترینش ای زنبور طلایی و یه دختر دارم شاه نداره که واقعا زیبا میخونی.

حرف زدنت بیسته مخصوصا گفتن فعل و فاعلت.

علاقه به خوندن کتاب قصه خیلی داری و شبها چندین تا کتاب باید حتمن واست بخونم.

رابطه با بچه ها رو خوب بلدی و خیلی قشنگ با یکی دوست میشی اول میری جلو میخندی بعد میپرسی اسمت چیه بعدم میگی میای بازی کنیم اگه خوراکی هم دستت باشه که حتمن بهش میدی. خیلی مهربون و دلسوزی.

جدیدا هم وقتی میخای بازی کنی همه عروسکهاو تاتی هاتو جمع میکنی و کلی باهاشون حرف میزنی براشون شعر میخونی باهاشون قطار درست میکنی بهشون میگی ساکت باشین میخام شعر بخونم بعدم تشویقت که کردن میگی خواهش میکنم ممنون ممنون. خیلی صحنه باحالی هستش. عینه یه خانوم معلم.

راستی منو خیلی دوست داری و همیشه میگی مامانی من عاشقتم و وقتی یه کار بدی میکنی سریع میای سرتو خم میکنی میگی من دوستت دارم بزا بوست کنم و منم دیگه چی بگم آخه مگه میتونم دعوات کنم عشقم.

اهان از لیوانی که کسی اب خورده باشه آب نمخوری میگی دهنی هست. و اگه کسی مریض باشه لیوانتو بهش نمیدی میگی منم مریض میشم. 

همیشه هم اصرار داری بری پارک جوان یا سیمرغ. چند روز پیش سیمرغ بودیم قبلا تو استخر توپ فعالیت خیلی نداشتی یه کم راه میرفتی و توپها رو پرت میکردی اما اینبار باباجون اومد تو و کلی باهات بازی کردش تو هم خیلی دوست داشتی و مدام میپریدی رو توپها از سر پا  دست خلاصه اینقد بهت خوش گذشت که سانس بازی وقتی تموم شد نیومدی بیرون و من دوباره واست بلیط گرفتم.

پارک جوان هم که این روزها فقط مدام سوار سرسره پیچ پیچی میشی خیلی دوست داری و با پوزیشنهای مختلف ازش میای پایین.

عزیزم انشالله همیشه دلت شاد باشه نفس من.

قربون نفس کشیدنت اخه الان خابی اگه بیدار باشی که من همیشه باید باهات بازی کنم وقتی هم بهت میگم شیطون میگی مامانی نگو شیطون از دستت ناراحت میشما من شیطون نیسم ممد شیطونه . پسر خالت رو میگی. اسم اکثر اطرافیان رو بلدی.

ماشین پلیس و آمبولانس و آتشنشانی رو بلدی. و اگه تو خیابون ماشین شبیه ماشین خودمون یا خاله ها ببینی سریع میگی این شبیه ماشین ماعه یا شبیه ماشین ممده یا ماشین خدیه.

اخه هنوز ح رو خ میگی مث خدیه و خلیا 

قربون زبونت برم

انشالله همیشه سالم و موفق باشی مامان جونم

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)