ديانا، دنياي مامان وبابا، ديانا، دنياي مامان وبابا، ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

ديانا بامزه شيطون

ببخش مامانی...

1393/11/11 8:10
290 بازدید
اشتراک گذاری

دیانای نازنینم مامان تنبلتو ببخش

شرمنده مامان نمیام سایتت رو به روز کنم 

دختر گل مامان خیلی قشنگ کلماتی که میگیم تکرار میکنی طوطی قشنگ مامان.

تو کارات خیلی مستقل شدی مخصوصا آب خوردن و غذا خوردنت....

 

 

وقتی عکس نشونت میدم افراد تو عکسو خیلی خوب تشخیص میدی و وقتی میپرسیم این کیه سریع میگی فلانی....

ارتباط بین افراد یه خانواده رو قشنگ تشخیص میدی عزیزم . مثلا وقتی موبایل بر میداری والکی باهاش صحبت میکنی میگم کیه دیانا میگی هدی باز من میگم بگو بیاد باهات بازی کنه سریع میگی دادایی بیا هدی بیا خاله جو بیا عم بیا....

عاشق حمام و آب بازی هسی ووقتی میخایم بیایم بیرون از اونجا گریه میکنی ولی از سر شستن بدت میاد...

با نی نی هات که رابطه بسیار عالی داری و وقتی میخام بهت غذا بدم سریع میدوی و میگی امی عییی بیا ایشین به به و حتما اول باید قاشقو دم دهن او بگیرم تا شما هم دهنتو باز کنی...

 

 

موقع کتاب خوندن هم باید ایشونا باشن و بهشون میگی دیدی یا ببی...

یا مثلا وقتی از دستت میافتن سریع میاریشون پیش من و میگی پاش پاش درد... و تا به پاش یا دسش بوس نکنیم نمیبریشون و تا چند دقیقه هم باید بغلمون باشه که اگه بزاریم زمین ناراحت میشی...

وقتی هم آهنگ پخش میشه سریع میاریشون ومیدی بغل من تا اونام ناناییی کنن...

وقتایی که بابایی خونس تا میبینی من و بابا پیش همیم میای جلو و دس دس میکنی ودساتو میاری بالا یکیشو من باید بگیرم یکیشو بابایی و یه حلقه کوچولو تشکیل میدیم و با آهنگ باید بچرخیم 

عاشق این کارتی وکلی باهاش میخندی....

هرچیزی شبیه عصاص بر میداریو تو خونه میزنی زمین و باهاش راه میری و عصا عصا میکنی...

 

 

اما هنوز رابطت فقط با اوناییی که میشناسی خوبه و بغل غریبه ها نمیری...

از لباس تا کردن خیلی خوشت میاد که البته بیشتر بهم میریزی ولی خوب وقتی لباسارو از رو بند برمیدارم سریع میدوی و میای قاطیشون میشینی و مثلا تا میکنی و سراسر ساختمونو پر لباس میکنی دختر شیطون و بلا....

تا 3 میتونی بشمری و از بازی اتل متل توتوله خیلی خوشت میاد هنوزم از اینکه تو پارچه بشینی و یکی تورو بکشونه لذت میبری

راسی مث مامانی از اسب خوشت میاد و وقتی تو تلویزیون یا تو قاب یا.... میبینی سریع میخندیو میگی اسب اسب پیتیکو پیتیکو بیابیا...

 

 

هر وقت میخام بشورمت سریع امیی عییی رو میاری و پشتشونو بو میکنی میگی پی پی نه و بعدم میاریشون دم بینی من تا منم تایید کنم بعدشم میزاریش زمین و بهشون میگی من پی پی و باهاشون بای بای میکنی و میری سمت دستشویی...

کلمات داغ و سرد رو خیلی قشنگ میگی و تو تنظیم آب باید خیلی دقت کنم

اسم لباساتو مث شال و کلاه و جوراب هم بلدی البته به جوراب میگی جاجوب .

موز هم قشنگ میگی البته از شیر موز خوشت نمیاد.

 

 

راستی آدامس خوردنت ما رو کشته اینقدر قشنگ میجوی که دل آدم میره بعدشم که شیرینیش تموم شد میاری میدی به من و قورتش نمیدی عزیزم. همیشه سریع میری کیف مامان یا خاله جونا رو میاری و بعد آدامس آدامس میکنی.

این هفته سه تا لیوان و یه فنجون شکسی. میری رو اپن وامیسی و وقتی آبتو خوردی دستت میخوره بهشون و بعد میافته زمینو میشکنه البته خودتم ناراحت میشی و لبو گاز میگیری و میگی نه نه هییییی نوچ نوچ و چشاتم گرد میکنی. فکر کردی یه بار مصرفن مامانی....

 

 

اين روزا همش يه پتو كوچولو برميداري و رو سرت ميندازي و باهاش كل خونه رو راه ميري و تازه بابايي رو مجبور ميكني بياد تو حوزه خودت، كلا از يه فضاي خصوصي خوشت مياد، هر جاهم ميريم اول درب اتاق يا مغازه رو ميبندي، واسه همين واست چادر زدم تا تو خونه خودت زندگي كني، هرچند تنهايي نميري يا بابايي يا منو هم دعوت ميكني عزيزم.

ادرس بلد بودنت ما رو كشته، سر خيابون عزيز و هديه و ممت كه ميرسيم شروع ميكني به خوشحالي كردن و اسم ميبري، خيلي باهوشي نفس من

 

 

دختر گلم این متنو با موبایلم دارم واست مینویسم نمیدونم چطوری باید کلی بگیرم و رنگ و فاصلشو تنظیم کنم.

دوستت داریم مامانی خیلی بزرگ و عاقلتر شدی

خیلی خوب لحن صحبتامونو باهات تشخیص میدی و اگه یه کوچولو ناراحتی توش باشه سریع جبهه میگیریو تو هم ناراحت میشی و تا بغلت نکنیمو نازتو نکشیم آروم نمیشی....

 

عاشقتم مامانیبوس

 

پسندها (1)

نظرات (0)