ديانا، دنياي مامان وبابا، ديانا، دنياي مامان وبابا، ، تا این لحظه: 11 سال و 7 روز سن داره

ديانا بامزه شيطون

دياناي اين روزا...

1393/4/31 14:08
344 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 دخترداشتن  یعنی یه همدم، یه همنفس، 

یه غمخوار، یه همرازویک....

 

 

""عشــــــــــــــــق ازجنس بلـــــــــــــــــــــــور""

 

به جرات بدان که من بدون هیچ منتی بلکه ازدل

 

 

وجان تورا بزرگ و ترو خشک خواهم کرد، درناتوانیت

 

 

باعشق به تومحبت خواهم کرد و همواره چه تو مرا

 

 

بخواهی چه نخواهی، چه مرادوست بداری و چه

 

 

دوست نداری دعایت خواهم کرد 

 

 

دختر گلم تقريبا 15 روز ديگه 1 سال و 3 ماهه ميشي، ميخوام يه كم از اين روزات واست بنويسم...

 

عزيز مامان جديدا كلمه بده رو به صورت خاصي تلفظ ميكني سرتو كج ميكني و با يه صداي ظريف و كشيده ميگي " اده" اونقدر شيرين ميگي كه اگه درخواست يه چيز خطرناكم بكني دل آدم ضعف ميري و ميخواد بهت بده.

 

 

قهر كردناتم كه خيلي زياد شده وقتايي كه من و بابايي پيش هم ميشينيم و واسه تو جا نيست يا وقتايي كه بگيم اين كارو نكن، سرتو ميزاري زمين و حالت سجده ميشي  ، هر چي صدات بزنيم بلند نميشي تا بيايم و بغلت كنيم.

 

 

تقريبا همه چيزو ميشناسي و وقتي ميگيم بيارش ميري سمتش و برميداري ولي بيشتر در مسير  پرتابش ميكني. كلا همه چيزو پرت ميكني ميخوام بفرسمت كلاس پرتاب ديسكچشمک....

 

انگشت اشاره تو به سمت چيزايي كه ميخواي ميگيري و ااااا و اوم اوم اوم ميكني و يه چيزايي به زبون خودت ميگي.

 

از آشپزخونه و باز كردن درب كابينت و كشو خيلي خوشت مياد، وقتي دارم آشپزي ميكنم مدام بين پاهاي من رو زمين ميشيني و خودتو به گاز ميچسبوني و من نگران از اينكه خدا نكرده چيزي روت بريزه....

 

 

تو سيني چه بزرگ، چه كوچيك ميشيني و منتظر كشيدن هستي...

 

 

 

غذا كه خوب نميخوري، فقط از فرني و بيسكويت مادر با شير و تخم مرغ خوشت مياد. زياد علاقه اي به سوپ نداري. گاهي تو سينك ظرفشويي ميشيني و با آب بازي شايد كمي سوپ بخوري. غذاهاي ديگه رو هم علاقه نداري. ميوه و آب ميوه نميخوري، فقط گاهي خيار اونم بيشتربا دندونات خورد ميكني و ميريزيش.  سر اين غذا خوردنت اعصاب مامانو بهم ريختي.عصبانی

 

ولي از شير خودم خيلي خيلي خوشت مياد، خيلي قشنگ ميخوري تو چشمات وقتي داري شير ميخوري عظمت خدا رو ميبينم...محبت

 

 

 

تازگي وقتي چيزي دستت ميديم تابخوري يه كم ميچشي بعد مياي دهن ماها ميزاري، ديگران از خوردنش امتناع ميكنن آخه  خيلي خيسه ، ولي مامان عاشقته بزار دهن مامان دخترم...

 

اگه ظرف ماست بهت بدم خودت ميخوري ولي از دست من لب نميزني...

 

 

بعدش به دست و پاهات ماست ميدي...

 

 

 

 

عاشق بيرون رفتن از اتاق و دده اي. اگه يكي بغلت كنه جيغ ميزني ولي اگه بگه بريم دده اعتراضي نداري.

نزديك كوچه عزيز  كه ميرسيم سريع خوشي ميكني ميگي دده ، با آقاجون هم كه خيلي گرم ميگيري...

 

 

هنوز شبها بد ميخوابي. جديدا وقتي پوشكت كثيف ميشه مدام دستش ميزني و وقتي بهت ميگم بريم بشورمت ميري پشت درب دستشويي ميايستي.

 

 

از بطري دلستر و شير و آب خيلي خوشت مياد و مدت زيادي دست ميگري و باهاش همه جاي خونه ميري و اصرار تا درش رو باز كنيم تا توش صدا كني، و گاهي هم مثل توپ شوتشون ميكني اين طرف و اون طرف...

 

 

 

 

 

اگه كيف دستيم باز باشه كه وسايلشو ميريزي بيرون و اگه بسته باشه با بندش ميكشيش حتي اگه سنگين باشه با زور بازوت حملش ميكني... 

 

تو ماشين وقتي آهنگهاي ملايم پخش ميشه لباتو جمع ميكني، سرتو تكون ميدي و با كلمه او او او او  همخوني ميكني، خيلي قشنگه اونموقع ميخوايم بخوريمت...

 

 

وقتي ميريم بيرون از خونه حتما كلاه و كفشتو برميداري.

 

از بازي كردن با بچه ها لذت ميبري و باهاشون خوب سازگار ميشي خوشم مياد از اين اخلاقت...

 

 

اگه گريه كنيم مياي جلو با دستاي مهربونت نازي ميكني و گاهي هم محكم نازي ميكني.چشمک بوس هم كه از دور ميكني هنوز اون بوسهاي قشنگتو رو پوستم احساس نكردم...

 

 

از گربه و مورچه و هاپو و گنجشك خوشت مياد. صداي گربه خ خ خ و صداي هاپو هو هو هو و صداي كلاغ قا قا قا رو بلدي...

 

هروقت كاغذ و خودكار بهت ميدم يه كم خط خطي ميكني بعد ميري سراغ دست و پاهات ، نميدونم چرا علاقه به كشيدن روي كاغذ نداري؟؟؟؟

 

 

 

 

تنها بازي كه هنوز ازش خسته نشدي بازي با پارچه و پنهان شدن زيرشه و يهويي بيرون پريدن كه از همون نوزاديت  بابايي باهات بازي ميكرد و ميكنه... 

 

 

تو پيدا كردن كنترل تلويزيون خيلي ماهري هر جا پنهان كنيم پيداش ميكني. فكر كن  تو اوج هيجان مسابقات واليبال شبكه رو عوض ميكردي...

 

 

از جارو برقي گاهي ميترسي و ميري بين  صندليها ميشيني تا زماني كه خاموش بشه و گاهي هم مياي نزديكش و دستتو بالاي بادش ميگيري...

 

وقتي مسواك ميزنيم تو هم سريع ا ا ا ميكني تا مسواك خودتو بهت بديم، ولي اصرار داري دهن ما بزاري. مامان مسواك وسيله شخصيه عزيزم...

 

 

 

يه 2 ماهيه پشتت پايين كتف راستت يه خال كوچيك در اوردي.  

 

 

 

 

اين عكسا واسه شب 21 ماه رمضانه...

 

 

 

 

 

  دوستت داريم عزيزم 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)