ديانا، دنياي مامان وبابا، ديانا، دنياي مامان وبابا، ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

ديانا بامزه شيطون

به ياد ايام قديم....

  اولین روز دبستان بازگرد  // کودکی ها ، شاد و خندان بازگرد باز گردای خاطرات کودکی//بر سواراسب های چوبکی   خاطرات کودکی زیباترند//یادگاران کهن مانا ترند درس های سال اول ساده بود //آب را بابا به سارا داده بود   درس پند آموزروباه وخروس//روبه مکارودزدوچاپلوس روزمهمانی کوکب خانم است//سفره پرازبوی نان گندم است   کاکلی گنجشککی باهوش بود //فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوزوسرمای شدید//ریزعلی پیراهن ازتن می درید   تا درون نیمکت جا می شدیم//ما پرازتصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم //یک تراش سرخ لاکی داشتیم   کیفمان چفتی به رنگ زرد ...
1 مهر 1393

500 روزگي...

      دخترم ، آن روز که درهنگامه یاس و حریر و هلهله به آشیانی زیبا کوچیدیم......  آنروز که تصویری از حضور رنگین تودر میان نبود.....   خیال بودنت لحظه هایمان را به سمت عاشقانه ها می برد. وآنروز که آهنگ اولین گریه ات زیباترین نوای زندگیمان را ساخت، بیرنگ شدیم و تمامی رنگهایمان را به تو بخشیدیم.... دلبندم، ما پلی شدیم برای عبور تو از نردبان زندگی و تو....   ای تمامی هر چه خوشبختی است ردپای رنگین کوچکت از بطن وجودمان ، تا آسمان ، تا خورشید ، تا آنچه میخواهیم و میخواهی زیباترین تصویری است که ما را وا میدارد تا تنها به تو بیندیشیم و دیگر ه...
27 شهريور 1393

ترانه دوست داشتني مامان...

  اينم متن ترانه تايتانيك كه همراه ماماني به زبون خودت با يه حس قشنگ زمزمه ميكني...       Every night in my dreams. I see you. I feel you              هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم That is how I know you go on               و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری Far across the distance and spaces between us              &...
24 شهريور 1393

تولد 3 سالگي آوينا...

    آوينا جان تولدت مبارك   http://avina2011.niniweblog.com/   با اينكه ازت هيچ شناختي نداشتم ولي هر روز به يادتم. به ياد تو و بابا و مامان عزيزت.     مطمئنم تو بهشت بهتون خوش ميگذره. اما واقعا جاتون كنار ما بنده هاي زميني خاليه.....     روحتان شاد....     ...
24 شهريور 1393

تولد بابا سعيد

  صدایت زیباترین و شیواترین غزل بارون از آسمون پاک خداست… لطافت طنین لحن مهربون صدات توی خلوت سکوت تنمون زیباتر از لحن قشنگ یک گیتاره…     ما هر روز بیش از پیش به این راز پی میبريم   كه تو خلق شده ای برای ما   تا زیباترین زندگی را برایمان بسازی   بابا سعيد تولدت مبارك...     امروز هم تولد باباييه و هم سالگرد  تصادف عزيز و آقاجونه.   چه روزاي سختي بود   خدا رو شكر به خير گذشت...     دختر نازم خيلي مهربون و با ادبي. خدا رو شكر دست بزن اصلا نداري و رابطت ...
17 شهريور 1393

16 ماهگي

    امام رضا ميلادت مبارك.   خودت پشت و پناه دخترم باش     من عشق را در  دخترم   و  دخترم  را در دل   دل را در موقع تپیدن   و تپیدن را به خاطر  دخترم  دوست دارم   من بهار را به خاطر شکوفه هایش    زندگی را به خاطر زیبایی هایش   و زیبایی را به خاطر دخترم  دوست دارم   من دنیا را به خاطر خدایش    خدایی که  دخترم  را خلق کرده دوست دارم     امروز 6/...
16 شهريور 1393

يه دختر دارم شاه نداره....

    یه دختر دارم، شاه نداره       برایم ترانه می خواند ، کنار گوشم ،آنطور که گرمای نفسش آرامم کند و من امروز برای تو می خوانم.       چشم هایت را باز کن ، تا با نگاه تو خورشید مجبور شود به زمین گرمای دو چندان ببخشد.دستانت را به من بده ، زندگی با حس ظریف سر انگشتانت ، زیباتر می شود. پیش از آمدنت دنیا هر چه بود و روزگار هر طور می گذشت ،حال دیگرفرقی نمی کند مهم این است که قدم هایت برکت و رحمت اند بر لحظه های امروز من.نمی توانم برایت نامی انتخاب کنم ، تو مجموع تمام خوبی های وعده داده شده ای برایم و من چقدر در مقابل دیدن اشک های تو ناتوانم.   حال ک...
15 شهريور 1393

يه دندون ديگه...

عزيز مامان چند روزيه يه دندون آسياب كوچولو سمت چپ بالا در آوردي ولي اذيتت ميكنه تب داري و ....   حالا 12 تا دندون داري...     شبها خيلي بد ميخوابي با اينكه تختت رو كنار تختمون چسبونديم نميدونم وقتي خوابي چطور متوجه ميشي گذاشتمت رو تخت خودت و دوباره غلت ميزني و مياي رو تخت مامان و بابا دقيقا عين تصاوير پايين....                                             ...
14 شهريور 1393

دياناي اين روزا

سلام دخمل گلم   الان مث يه فرشته ناز تو آغوش بابايي خوابيدي . چه صحنه زيبايي...خدا رو شكر...   اين روزا مدام دستتو ميگيري به تخت ، اپن، نرده و...  از همه جا ميري بالا...                   عاشق حمام و آب بازي تو وانتي...   مدام پاهاتو تو كفشاي ما ميكني و راه ميري و گاهي كفشها مياد رو همو تو ميافتي...       جديدا مكعبهاي رنگيو رو هم ميچيني البته تا 3 تاشونو و وقتي چهارمي رو ميزاري روش، مي افتند و تو عصباني ميشي پا ميشي و عين توپ شوتشون ميكني....   ...
6 شهريور 1393